انقلاب اسلامی ایران، انفجار بزرگ تمدنی در دوران تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب بهشمار میآید. در این دوران، هندسه قدرت بر پایه دوازده محور و با هدایت حضرت امام خمینی (ره) شکل گرفت. مرحله تثبیت این انقلاب، با سرعت زیاد از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹ انجام شد.
در ادامه، صرفاً به فهرست محورهای هندسه قدرت اشاره میشود:
۱. اسلامخواهی ملت ایران
۲. نقش ویژه مرجعیت دینی
۳. شجاعت حسینی حضرت امام و احیای فرهنگ عاشورا در میان مردم
۴. نقش محوری مساجد و جلسات قرآن
۵. روشنگری مستمر مردم توسط حضرت امام از نجف تا دوران بعد از آن
۶. شبکه میدانی روحانیت و اقشار متعهد به اسلام
۷. تأثیرگذاری نخبگان دینی نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی و آیت الله خامنهای، همراه با تدوین کتب ارزشمند
۸. تجربه تاریخی استبداد و استعمار و احساس وابستگی و تحقیر ملی
۹. صبر و مقاومت، روحیه جهاد و شهادتطلبی ملت ایران
۱۰. اتحاد ملی فراگیر
۱۱. رهبری مخلصانه و الهی حضرت امام (ره)
۱۲. امدادهای غیبی
با این دوازده عنصر قدرت به نام خدا و برای خدا و توسط رهبری الهی با استفاده از ظرفیت تمدنی ملت ایران خلق و وعدههای الهی محقق شد.
دوران تثبیت این قدرت، بر پایه ساختارهای رسمی، مردمی و انقلابی از اقدامات مهم امام راحل بود که شامل مدیریت ریزشها، مواجهه با اختلافات، و شیوه عبور از اختلافات و بحرانها بود.
عوامل ماندگاری هندسه قدرت
اکنون که هندسه قدرت مبتنی بر ولایت فقیه تثبیت شده و به مرحله تمدنسازی رسیده، لازم است برای تداوم این مسیر چند محور اصلی مورد توجه قرار گیرد:
۱. مشروعیت پایدار: شناخت اسلام، مکتب اهلبیت (ع)، امتداد آن و شناخت ولایت فقیه، موجب ماندگاری انقلاب میشود.
۲. انسجام درونی نخبگان مؤمن و انقلابی و میداندار: نخبگانی که با روحیه جهادی، تقسیم کار و شبکهای عمل میکنند، نقش مهمی در پیشبرد اهداف انقلاب دارند.
۳. پاسخگویی انقلاب به چالشها و مدیریت بحرانها: از جمله فتنهها که بهدرستی با هدایت رهبر معظم انقلاب مدیریت شدهاند.
۴. پیوند مستمر با مردم، تقویت اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی و تلاش در مسیر عدالت اجتماعی.
۵. استقلال و قدرت منطقهای و جهانی: جمهوری اسلامی با رهبری حکیمانه به مرحلهای از قدرت رسیده است که اکنون نقش تعیینکننده در منطقه و جهان دارد.
ساختار هندسه قدرت در جمهوری اسلامی بر پایه ولایت فقیه در تئوری و عمل توانسته است که از یک ساختار پایدار، منعطف و الهامبخش برخوردار شود. این نظام، با مقاومت در برابر بحرانها و پیشبرد تمدنسازی، بهویژه در گام دوم انقلاب، نقشه راهی را دنبال میکند که توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده است. نظام ولایی جمهوری اسلامی امروز بر مبنای ولایت فقیه و با مشارکت امت و از طریق جهاد تمدنی شبکهای، مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی را میپیماید.
ولایت فقیه از منظر تاریخی و فقهی
برخلاف تصور برخی، دیدگاه حضرت امام خمینی (ره) درباره ولایت فقیه در گذر زمان تغییر نکرد. نظریهی سیاسی در اسلام، مبتنی بر امت و امامت بود. امامت در اسلام به صورت امامت بالاصل برعهده پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت (ع) بود. اهل بیت بعد از پیامبر هرکدام به شکلی برای تشکیل حکومت مبارزه کردند؛ پس از آغاز غیبت کبری، این امامت به صورت امامت نیابی ادامه پیدا کرد که به اصطلاح به آن نیابت عامه امام زمان میگوییم
فقیه سرآمد در میان شیعه را نائب عام امام زمان میگویند و مفهومی است که از دیرباز وجود داشت و به فقیهی اشاره دارد که اختیارات امام زمان (عج) را در امور امت داراست. معنای ولایت مطلقه فقیه همین است.
تحولاتی که در طول زمان روی داده، ناظر به نظریه نبوده بلکه مربوط به هندسه قدرت و شیوه اعمال ولایت در چارچوب شرایط اجتماعی و سیاسی هر عصر است.
شیخ مفید، شیخ طوسی، شیخ کلینی، شیخ صدوق و… تا برسیم به حضرت امام راحل ، فقها متناسب با شرایط و تحولات زمانه روش مبارزاتی خود را انتخاب میکردند.
مراحل مختلفی را گذراندیم که مراحل تحول نظریه ولایت فقیه نیست بلکه مراحل هندسه قدرت و اعمال ولایت است
موضوع سخن در این زمینه فلسفه حکمرانی و جامعه شناسی قدرت است و اینکه ولایت فقیه در امتداد زمان از آغاز عصر غیبت کبری تا کنون به چه میزان فقیه بسط ید پیدا کرد؟ و بر اساس آن چه اقداماتی باید بکند؟
مرحله اول تحولات در دوران اختناق و سلطه حکومتهای جائر است که تا عصر قاجار ادامه داشت و فقیه در حاشیه قدرت قرار داشت و قدرتی نداشت؛ نقش او محدود به قضاوت فردی و شرعی (نه قضاوت حکومتی)، دریافت خمس، اصلاح ذات البین و فتوا بود و فاقد زمینه سیاسی اجتماعی برای تحقق بسط ید فقیه بودند.
حتی در عصر صفویه، فقها بسط ید نداشتند صفویه بسط ید داشت و فقها به عنوان شیخ الاسلام در ذیل حکومت عمل میکردند. صفویه حکومت شرغی نبود بلکه فقها باید به آن مشروعیت میبخشیدند که البته این رابطه بین فقها و صفویه بحث مفصلی میطلبد.
در دوره دوم که نام آن را دوره تأمل سیاسی و احیای امت گرایی شیعه میگذارم که از مشروطه تا دوران پهلوی ادامه یافت. در این دوره فقها تلاش کردند تحولات آن زمان را مدیریت کنند و برای نهادینه سازی نقش فقیه در قدرت سیاسی تلاش شد؛ همچنین مفاهیمی وارد شد که پیش آن سابقه نداشت؛ مفاهیم جدیدی همچون قانون، نظارت، جمهوریت، و نقش مردم در ساختار سیاسی مطرح گردید.
مثلا تدوین قانون مدنی جمهوری اسلامی بر اساس شرایع و لمعه یکی از این تعاملهای فقها بود. فتوا درباره قابل قبول بودن مشروطه برای مقید کردن ظلم یا برعکس آن تاکید بر مشروطه مشروعه توسط شیخ فضل الله نوری از دیگر موارد است.
تحول در نگرش به ولایت فقیه با امام خمینی
نظر حضرت امام ، بسط یافته استفاده از نیابت عامه فقیه با تاکید بر تشکیل حکومت اسلامی است و قبل از حضرت امام نظریه ولایت فقیه همانطور وجود داشت اما فقها تصور نمیکردند بتوانند بر اساس این نظریه حکومتی طراحی کنند.
امام خمینی (ع) ولایت فقیه را به گونهای درس داد که از دل آن فقه انقلاب، فقه قدرت برای اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران متولد شد.
فقها قبل از امام، ولایت فقیه را درچارچوب تشکیل دولت شرعی در ذیل دولت مدنی پیش میگرفتند.
۲- دوره رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای: هندسه قدرت در این دوره عبور به مرحله تمدن سازی و ولایت فقیه وارد مرحله راهبری تمدنی و امت سازی جهانی شد بر پایه نیابت عامه و با ابزارها و ساختارها و راهبردهای بسط یافته تحقق یافت.
بر این اساس اکنون در وضعیت شبکه مقاومت اسلامی و تلاش برای بازسازی امت اسلامی هستیم و از این منظر مقام معظم رهبری در پیام مهم (حوزه پیشرو و سرآمد) بر فقه امت ساز تاکید کردند. در مرحله مقابله با لیبرالیسم جهانی و نظم آمریکایی هستیم که به برکت ولایت فقیه در حال فروپاشی است.
در این هماوردی تمدنی خود آمریکایی ها میگویند که قدرت آمریکا درحال فروپاشی است و حتی سفر ترامپ به منطقه را باید یک سفر واکنشی و انفعالی برای روحیه بخشی به دولتهای همسو با آمریکا دانست و تلاشی برای تلافی شکستهای تاریخی مقابل جبهه مقاومت بعد از طوفان الاقصی است و البته نتیجه نخواهند نگرفت.
ما باید به فکر استحکام داخلی، کارامدسازی نظام اسلامی و جهاد تمدنی شبکهای باشیم و وظایف خود را دنبال کنیم.
آنچه در این مرحله باعث رشد و پویایی نظام اسلامی میشود کارآمدی در حل مسائل نظام است به گونه ای که امنیت عدالت رفاه و آزادی محقق شود.
رهبری برای کارامدی نظام اسلامی نظریه اقتصاد مقاومتی را طراحی کرد؛ در واقع انقلاب تمدنی، جهاد تمدنی ملت ایران برشی تحت عنوان اقتصاد مقاومتی پیدا میکند
رهبری با اجتهاد در اصل ۴۴ زمینه را برای مردمی کردن اقتصاد فراهم نمود ؛ اگر سیاستهای کلی اص ۴۴ مورد توجه عملی قرار گیرد و برناپه اقتصاد مقاومتی اجرایی شود به قطع نظام اسلامی کارآمد شده و بستر برای تحقق تمدن اسلامی بیشتر فراهم میشود و از این بابت بیش از ۱۵ سال شعار سال بر اساس مسائل اقتصادی انتخاب شده است.
حوزه علمیه برای کارآمدی نظام باید در خط مشی گذاری و حل مسائل کلان ورود کند و به دولت مردان کمک کند.
ومحور بعدی که باعث پیشبرد کارآمدی نظام میشود انعطاف پذیری همراه با حفظ اصول در تحولات در هندسه قدرت است اگر این انعطاف پذیری در برابر تحولات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اقتصادی یا در روابط بین الملل وجود نداشته باشد باز انقلاب دچار آسیب میشود. این انعطاف پذیری با حفظ آرمانها و نگاه به واقعیتها و هدایت راهبردی انقلاب اسلامی است تلاشها باید به گونهای باشد که هدایت تمدنی ملت ایران جلو بیفتد و برای این کار رهبر اتقلاب نظریهای به نام ( نظام انقلابی) طراحی کردهاند یعنی انکه در هندسه قدرت، انقلاب اسلامی هیچگاه دچار میرایی و واپسگرایی و توقف یا تحجر یا انفعال نمیشود.
نظام بر اساس اهداف و وظایف و ماموریتهای بلند تمدنی نو میشود و انقلاب در تاروپود ساختار نظام احیاگری میکند و ساختار نظام توام با انعطاف و همراه با محتواسازی و شبکه ای از مدیران آینده است که بر پایه ایمان و تولید عمل صالح و برپایه روحیه جهادی و نگاه به افق تمدنی باید ساخته شود.
پنجشنبه ۸/ ۳/ ۱۴۰۴ قم